پرش به محتوا
Poetica Project
پوئتیکا؛ دایره‌ای که بزرگ می‌شود.
Poetica Project
  • پروژه پوئتیکا
    • رگبارهای بهاری – فروردین ۱۳۹۹
    • اسلوب ویرجینیا وولف
  • کتاب پوئتیکا
  • داستان
  • دیداری/شنیداری
  • درباره | About
  • تحریریه
فیسبوک page opens in new windowتوئیتر page opens in new windowاینستاگرام page opens in new windowاینستاگرام page opens in new window
جستجو:
  • پروژه پوئتیکا
    • رگبارهای بهاری – فروردین ۱۳۹۹
    • اسلوب ویرجینیا وولف
  • کتاب پوئتیکا
  • داستان
  • دیداری/شنیداری
  • درباره | About
  • تحریریه

اسلوب ویرجینیا وولف

شما اینجا هستید:
  1. خانه
  2. پروژه پوئتیکا
  3. اسلوب ویرجینیا وولف
جونز و ویلکینسون (برگرفته از خاطرات تیت ویلکینسون، در چهار مجلد، ۱۷۹۰) جستاری از ویرجینیا وولف

جونز و ویلکینسون

اینکه اسم جونز بر ویلکینسون مقدم است یا ویلکینسون بر جونز به‌احتمال‌زیاد، خاطرجمع بزرگی را مشغول نمی‌کند. بیشتر از صدوپنجاه سال از زمان حضرات موصوف گذشته و تلالویی هم که در روزگارشان، حدود ۱۷۵۰ هم چندان مشعشع نبود، کم‌فروغ شده است. حقیقتش، لابد حضرت اسقف دکتر ویلکینسون، به اعتبار مقام و منصب کشوری، مدعی تقدم بر جونز باشد.

بیشتر

خانم گری سالخورده

جستاری از ویرجینیا وولف، ترجمه سپیده امامی؛ در وقفه‌ای که خانم گرِی از رعشه خلاص بود، خود را در سال‌های دورِ جوانی درگذشته دید؛ وقتی ده، بیست یا بیست‌وپنج‌ساله بود. خانم گری همراه یازده برادر و خواهرش می‌دوید، وارد کلبه‌ای قدیمی می‌شد و بیرون می‌آمد. خط به ارتعاش افتاد و او روی صندلی‌اش به جلو پرتاب شد.

بیشتر

فراموش‌کاری شخصیت‌های ویرجینیا وولف | جیمز وود | ترجمه سپیده امامی

استفاده ویرجینیا وولف از تکنیک جریان سیلان آگاهی خواننده را یا به تحسین واداشته یا نکوهش او را به همراه دارد. باید اعتراف کنم که بعضاً کند بودن جریان فکری کاراکترهای وولف نوعی ناامیدی ابهام‌آمیز به همراه دارد و در اینجاست که با خود از فراغ بال و متافیزیک نرم مختص انگلیسی گله و شکایت می‌کنم.

بیشتر

جهان دیداری ویرجینیا وولف | مگی هام | گردآوری و ترجمه: بهار احمدی‌فرد

عکس روابط را حفظ می‌کند؛ بنابراین زنجیره عکس‌های هر آلبوم از دل رخدادهای اتفاقی، معنا خلق می‌کند. از این منظر، آلبوم‌ها خاطراتی هستند که در زمان اکنون ساخته می‌شوند، اما برخلاف خاطرات، عکس‌های سازمان‌یافته در آلبوم‌ها، پیوندهایی با یکدیگر دارند که مستقل از زمان «حال» است. عکس‌های آلبوم، قصه دیداری خاص خود را بازگو می‌کنند. بازنمایی یک‌لحظه منفک از زمان هیچ معنایی ندارد. معنا بسته به چگونگی اتصال لحظات توسط ماست.

بیشتر

مرگ شاپرک | ویرجینیا وولف | ترجمه سپیده امامی

شاپرک که گویا از پایکوبی خسته بود روی رف پنجره آفتاب‌گیر قرار یافت. صحنه عجیب رو به اتمام بود. این‌چنین بود که حواسم از شاپرک پرت شد اما کمی بعد، سرم را که بالا آوردم حضورش را از نو دریافتم. کوشید پاکوبی را از سر بگیرد ولی یا چنان سخت و خشک بود یا دست‌وپا چلفتی که تا زیر چهارچوب بیشتر نتوانست بال‌بال بزند. خیز برداشت تا عرض پنجره را طی کند، نافرجام بود. گفتم حواسم را بدهم به پیشامدهای دیگر دوروبر اما ناخودآگاه تقلای بی‌ثمر شاپرک در دیدرسم بود.

بیشتر

مهارت | جستاری از ویرجینیا وولف | ترجمه سپیده امامی

احتمالاً همین نیاز به تغییر، عجیب‌ترین ویژگی آن‌هاست. کلمات خود با چندوجهی بودن سعی در فهم و انتقال حقیقتی را دارند که چندوجهی است. بنابراین معنی آنها برای کسی چیزی است و برای دیگری چیزی دیگر؛ برای نسلی نامفهوم‌اند و برای نسل بعدی ساده مثل یک چوب‌دستی.

بیشتر
. فایل پی‌دی‌‌اف کتاب #انگ .
 فایل پی‌دی‌‌اف کتاب #انگشت‌ها (پاره‌های پیوسته) نوشته #یگانه_خویی را از سایت و کانال تلگرام #پروژه_پویتیکا دریافت کنید. ⁣#کتاب_پوئتیکا
https://poetica-project.com/انگشت‌ها/
https://t.me/Poetica_project
⁣
⁣ یگانه خویی (۱۳۵۸) دانش‌آموخته‌ی فلسفه و زبان و ادبیات آلمانی است. دو متن بلند از #آدورنو (یکی به‌صورت مشترک) به فارسی برگردانده و مقاله‌های تحلیلی-انتقادی متعددی درباره‌ی مسائل اجتماعی- سیاسی روز نوشته یا ترجمه کرده است.
متن پیش رو، نخستین نوشته‌ی بلند ادبی‌‌ اوست.

تخت دونفره تک‌نفره‌ترین جای جهان است. اگر کسی پیدا می‌شد که مطالعات آماری مشخصی روی تخت‌های دونفره، پتوهای دونفره‌ و حتا روی بالش‌های تک‌نفره‌شان انجام می‌داد، احتمالاً به نتایج تکان‌دهنده‌ای دست می‌یافت. مثلاً گزارش می‌داد که میلیاردها قطره‌اشک فقط در فلان ماه در فلان شهر توی بافت بالش‌ها جذب شده. یا بهتر از آن اگر می‌شد در اتاق‌‌های خواب‌ِ به‌اصطلاح دونفره دوربین کار گذاشت و دید که بدن‌ها چطور مچاله و درخود‌جمع‌شده می‌خوابند. این که تنهاترین بدن‌ها از قضا در همین تخت‌های دونفره می‌خوابند. دوربین هرازگاهی یک مجموعه حرکت تندوتیز و احتمالاً صداهایی زوزه‌مانند را نیز ثبت می‌کرد، زوزه‌هایی که قاعدتاً می‌بایست در قلمروی نشانه‌شناسی عشق‌ورزی بگنجند. ⁣⁣
⁣⁣
دو بدن که چنددقیقه‌ای در تصویر به هم می‌پیچیدند و بعد نفس‌زنان از هم دست می‌کشیدند و واقعیت دو نفرِ مجزا بودن‌شان در تخت دونفره از نو پیدا می‌شد. در واقع اسم‌ درستی دارد، اسمی که به جعل واقعیت تن نمی‌دهد. این که دو تا تخت را بتپانی در یک چارچوب، یک تشک و پتوی بزرگ رویش پهن کنی، دست‌وپا را حتا برای لحظه‌ای گرمتر نمی‌کند. دوربین احتمالاً صحنه‌های دردناک دیگری را هم در خود ضبط می‌کرد. مثلاً این که چطور در غالب اوقات هریک از دو نفر در گوشه‌ای از بستر مچاله شده، چنان که گویی آرزو دارد به زهدان مادرش بازگردد.⁣⁣
⁣⁣
 آرزومند این که زمان برگردد عقب، تخت بشکند از میان و بعد هی کوچک و کوچک‌تر شود تا برگردد به جایی که تنگ اما گرم و امن بود.⁣
. «هر شعر، که در هر دو منظومه .
«هر شعر، که در هر دو منظومه با اعداد از هم منفک شده‌اند، استقلال تصویری ساختاری دارد و در عین حال از فراز فضای خالی قبل و بعد خود با دیگر شعرها مرتبط است، و به همراه آنان کلیت منظومه را شکل می‌دهد. در منظومه‌ی نخست شهر تهران نقش ریسمان مضمونی متصل‌کننده‌ی شعرها را ایفا می‌کند و در منظومه‌ی دوم تعامل مادر و فرزند زیر سایه‌ی مرگ در اهواز سال‌های جنگ.»⁣
امیر احمدی آریان⁣
⁣
⁣
⁣
⁣نسخه پی‌دی‌اف کتاب در سایت و کانال تلگرام پروژه پوئتیکا قابل‌دسترس است. ⁣
https://poetica-project.com/دو-منظومه-شعر/ 
https://t.me/Poetica_project
⁣
#امیر_احمدی_آریان⁣
#دو_منظومه #شعر #شعر_فارسی #تهران_جنازه_تهران_است #پروژه_پوئتیکا⁣ #کتاب_پوئتیکا
@amirarian79
#کتاب_پوئتیکا
.
ما یتیمان یا لالایی‌هایی برای کمونیسم

اجتماع حرامزادگان، یا در ستایش آنان که زیر بته به عمل آمده‌اند.
محسن ملکی
نسخه کامل در تلگرام

حرام‌زادگان و یتیمان و کودکان سرراهی، این مخلوقان غریب که گاه فرزندان طبیعت نامیده می‌شوند، زائدۀ ادبیات‌اند، زائده‌ای که هیچ نویسنده‌ای را توان خلاصی از شر آن نیست. از شکسپیر گرفته تا هنری فیلدینگ و دیکنز و کمی بعدتر جی. کی. رولینگ و البته صادق چوبک، تخیل بزرگان همواره جویای آن بوده که این دشنامان پست آفرینش را زیر عدسی خود قرار دهد؛ هم از این روست که حرام‌زادگان، کودکان بی‌سروپا و ولگرد، یتیمان، نیمه‌یتیمان، کودکان بی‌سرپرست، بچه‌های سرراهی، فرزندان نامشروع، کودکان اشتباهی و فرزندخواندگان تیره‌بخت و در یک کلام بی‌پدرانِ اجتماع، تاریخ ادبیات را به میدان ترکتازی خود بدل ساخته‌اند، میدانی که اینان چون جانورانی غریب آن را درمی‌نوردند و در نظارگان و تماشاییان احساس شرم و گناه توأم با جاذبه برمی‌انگیزند. کار حرام‌زادگان و سرراهی‌ها بیخ می‌گیرد و از این نیز پیش‌تر می‌رود؛ اسطوره نیز جولان‌گاه بی‌بدیل این عجایب‌المخلوقات است. مگر نه آن‌که اودیپ نیز خود کودکی سرراهی است؟ مگر نه آن‌که این کودکان شوم را بر سبدی می‌نهادند و دهان سبد را با قیر می‌بستند و بر آب‌ها رها می‌کردند یا بر صخره‌ای در کوهستان می‌گذاشتند تا قوت لایموت دیوان و ددان شوند؟ فریدون چه بود جز کودکی سر راهی که در کوهستان پرورش یافت؟ و نه عجب اگر دمخور حیوانی، گاوی، شد؛ مگر موسی و سارگون جز این بودند، کودکانی رهاگشته بر آب («و چون طفل نمو کرد وی را نزد دختر فرعون بردند و او را پسر شد و وی را موسا نام نهاد زیرا گفت او را از آب کشیدم» (عهد عتیق، سفر خروج))؟ و نه عجب اگر یهودا، این نفرینی ابدی، نیز در اسطوره‌های مسیحی در جعبه‌ای به دریا سپرده می‌شود. حرام‌زادگان و سرراهی‌ها در مرزی راه می‌روند که حد فاصل طبیعت و پولیس را می‌سازد، آنان نه به حد کافی طبیعی‌اند و نه به حد کافی به اجتماع انسانی تعلق دارند؛ آنان همیشه چیزی بیش و کم از انسان و حیوان‌اند. و همین است که چهرۀ آنان را این چنین نجیب و تابناک و گاه خوفناک می‌سازد. آنان را می‌توان «زخم اجتماع» نامید، زخمی که تمایز ساده و صریح طبیعت و اجتماع را آشفته می‌سازد و در بطن خود، به امید مسیحایی اجتماعی «دیگر» خوراک می‌دهد. از سر کنجکاوی یا جنون، انگشت اشارۀ خویش را دراز می‌کنیم و بر این زخم می‌نهیم و گوش تیز می‌کنیم تا مگر این زخم خود زبان بگشاید و از تبار نفرینی خویش سخن گوید. حرام‌زاده شیطانی است که وعدۀ ملکوت مسیحایی را می‌دهد.
. پروژه پوئتیکا با همکاری جا .
پروژه پوئتیکا با همکاری جامعه‌ی نیومدیا: تولید مکان در داستان‌های ابوتراب خسروی

گفتار آنلاین از خلیل درمنکی را در وبسایت یا کانال یوتیوب جامعه‌ی نیومدیا گوش کنید.

در این گفتار آنلاین که در تاریخ ۲۸ بهمن ۹۹ ارائه شد، خلیل درمنکی که پیش از این چند مقاله‌ی مفصل درباره آثار ابوتراب خسروی نوشته است، به مسئله تولید مکان داستانی با تمرکز بر آثار ابوتراب خسروی پرداخت. در این ارائه، آثاری چون «دیوان سومنات»، «رود راوی»، «هاویه» محور بحث درمنکی قرار گرفت.
امیرحسین خورشیدفر میزبانی این جلسه را به عهده داشت.
https://youtu.be/VVIOnUDPTpw

- لینک یوتیوب در کانال تلگرام پروژه پوئتیکا گذاشته شده است. 

@khalildermanaki @khorshidfar_amirhossein @newmediasociety @butorab_khosravi 
#ابوتراب_خسروی 
#دیوان_سومنات 
#رودراوی  #اسفار_کاتبان
. گفتار آنلاین از خلیل درمنک .
گفتار آنلاین از خلیل درمنکی: «تولید مکان در داستان‌های ابوتراب خسروی» 

تاریخ: سه‌شنبه، ۲۸ بهمن ۹۹
ساعت: ۶ تا ۸ عصر

در این گفتار آنلاین ، خلیل درمنکی که پیش از این چند مقاله مفصل درباره آثار ابوتراب نوشته است، به مسئله تولید مکان داستانی با تمرکز بر آثار ابوتراب خسروی می‌پردازد. در این گفتار آثاری چون «دیوان سومنات»، «رود راوی»، «هاویه» موضوع بحث خواهند بود. امیرحسین خورشیدفر میزبان این جلسه خواهد بود.
ابوتراب خسروی (فسا ۱۳۳۵) نویسنده رمان‌هایی چون «اسفار کاتبان»، «رود راوی»، «ملکان عذاب» و مجموعه قصه‌های چون «دیوان سومنات» و «هاویه» است. خسروی که از نویسندگان شاخص سه دهه اخیر ادبیات ایران است برنده جایزه گلشیری،مهرگان و ...است و در جوایز بسیاری به‌عنوان داور فعالیت کرده است. وی همچنین تألیفاتی درزمینهٔ مبانی داستان‌نویسی دارد و سال‌هاست که نویسندگان جوانی از کارگاه او در شیراز به ادبیات ایران معرفی می‌شوند. 
ابوتراب خسروی از دهه ۷۰ کار ادبی خود را آغاز کرد. منتقدان ابوتراب خسروی را در اولین سال‌های کارش از حیث به کار بردن نثر آرکائیک و محوریت زبان تحت تأثیر هوشنگ گلشیری می‌دانستند اما به‌تدریج، سبک و جهان داستانی ابوتراب خسروی که برگیرنده مضمون‌های تاریخی، اساطیری و ماخولیایی است به وجه غالب آثارش بدل شد. منتقدان بینامتنیت،  تمثیل، سبک پردازی و ادبیت را از وجوه شاخص کار او می‌دانند. 
کتابشناسی:
۱۳۷۰ مجموعه داستان هاویه، نشر مرکز.
۱۳۷۷ مجموعه داستان دیوان سومنات، نشر مرکز.
۱۳۷۹ رمان اسفار کاتبان، نشر قصه.
۱۳۸۲ رمان رود راوی، نشر نیماژ.
۱۳۸۸ مجموعه داستان کتاب ویران، نشر چشمه.
۱۳۸۸ مجموعه مقالات حاشیه‌ای بر مبانی داستان، نشر ثالث.
۱۳۹۲ رمان ملکان عذاب، نشر ثالث.
۱۳۹۳ رمان آواز پر جبرئیل نشر گمان

خلیل درمنکی منتقد ادبی است که از سال ۱۳۷۷ با نشریات ادبی همکاری کرده و داور جوایز ادبی متعددی نیز بوده است. مقالاتی از او، ازجمله «انعکاس باغ ایرانی در حوض هاراگوچی، مینیاتور براهنی در برابر مینیاتور مسکوب»، «تغزل زوزه شدن، به‌سوی دوره بندی نظریه قصویت براهنی؛ تحشیه ای بر چاه‌به‌چاه»، «ژست – گفته‌ها، ژست – حرکت‌ها، شمیم بهار: یک استراتژی جنگی علیه شکسته‌نویسی»، «به‌سوی ماتریالیسم تقدیر (درباره داستان‌های محمدرضا صفدری)»، «دوربین شکاری و تلسکوپ؛ مطالعه تطبیقی شهریار مندنی‎پور و ابوتراب خسروی، دو نویسنده مکتب شیراز» در وب‌سایت پروژه پوئتیکا در دسترس عمومی قرارگرفته است.
لینک شرکت در جلسه زوم:
https://us02web.zoom.us/j/85119198541
#مکان‌_داستان
.
پرسش تاریخی رفعت ناظر به این است که گذشته- از بعد مطلقا سوژگانی آن (بعد کاملا فردی)- درمان درد جنگها و شکستها و ناکامیهای تاریخی ایران نیز هست. تعیین‌کنندگی آینده به طور کلّی در نگاه رفعت، نمی‌تواند خارج از حدود پروبلماتیک چنین پرسشی باشد.
مسئله در شناخت انسان است. مسئله رفعت مسئله بودمان‌شناختی است و این مسئله بودمان‌شناختی به سادگی قابل شرح نیست. و شرح یعنی گشودن و قطعه قطعه کردن و خون چكيدن. از منظر نوکانتی‌های متمایل به پوزیتویسم، ایده تمامیّت (کلیّت) تماما کمّی است یا به عبارتی به حوزه آزمون تجربی تعلق دارد. بنابراین آرزوی تمامیّت «چیزی نیست مگر نیاز همیشگی به آزمون و برقراری قوانین علمی تازه» (گلدمن، ۱۳۸:۱۳۹۲)حال آن که درک تمامیّت در مفهومِ پوزیتویستیِ صرف، تماما خسران در خسران و نومیدی در نومیدیِ تاريخي است.
دست کم درک هگل، مارکس و لوکاچ و آن جریان نوکانتی‌های متمایل به خرد عملی چنین نیست. بنابراین نوعی از شناختِ در موقعیت (بودمان‌شناخت) وجود دارد که طی آن فرد در کلیّتی به نام جمع شناسای جان و جهان می‌شود. تاریخ یا سیاست عموما با چنین شناختی درگیر است و تاریخ به این معنی حرکت روح دانسته می‌شود

🔴🔴🔴
مقاله کامل را در کانال تلگرام و سایت (شنبه) پروژه پوئتیکا بخوانید

⚫️⚫️⚫️
#تقی_رفعت 
#لوکاچ 
#مهدی_دادخواه_تهرانی 
#پروژه_پوئتیکا
طرح امیرعلی قاسمی
.
کتاب «به خاکسترم گوش می‌دهم» را در کانال تلگرام و  در سایت پروژه پوئتیکا دریافت کنید.

https://poetica-project.com/به-خاکسترم-گوش-می-دهم/
https://t.me/Poetica_project

رحيم فروغی: گزیده خاطرات #حمید_العقابی نویسنده عراقی،  بخش‌های مربوط به جنگ ایران و عراق و نیز آوارگی العقابی در ایران را دربرمی‌گیرد. این گزینش برای من یک دلیل عمومی دارد و یک دلیل کمابیش شخصی. دلیل عمومی آشنایی ما با نگاه یک عراقیِ مجبور به جنگ به موضوع جنگ، و روایت او از جنگ ایران و عراق، و بعدتر نگاه یک عراقیِ آواره در ایران به وضعیتِ ایران و روایت او از زندگی پناهندگان عراقی در ایران است. دلیل شخصی‌ام نیز این است که عقابی در جنگ راننده تانک بوده و من توپچی تانک، در این جنگ هولناک حمید توپچی‌اش را از دست داده و من راننده‌ام را. ما دو نفر که روزگاری، هر چند ناهمزمان، در دو جبهه مقابل جنگیده‌ایم، حالا پس از سال‌ها در این متن به هم رسیده‌ایم، حمید العقابیِ نویسنده و من مترجم در این نوشته، که خاطرات مشترکمان است، سر برشانه‌های هم گذاشته‌ایم و بر آن همه درد و در فراق دوستانمان زار می‌زنیم.

حمید #العقابی
رحیم #فروغی 
گرافیک امیرعلی قاسمی 
#کتاب_پوئتیکا 

#حمید_العقابی
#رحیم_فروغی
#ادبیات_عراق
#نویسنده_عراقی
#ادبیات_عربی
#رمان_عربی
#پروژه_پوئتیکا
@rahimforoughi46
. #پروژه_پوئتیکا: محسن ملکی .
#پروژه_پوئتیکا: محسن ملکی در این مقاله به میانجی قرائت دو شعر از #احمد_شاملو از مجموعهٔ «در آستانه» و یک شعر از #نیما_یوشیج، به رابطهٔ حیوان و حاکمیت می‌پردازد و از سه حیوان حرف می‌زند: حیوان مضطرب زیست‌سیاسی، حیوان حاکم و حیوان رهایی‌یافته.

🔴🔴🔴

اگر حیوان ریلکه ترکیب غریبی از کیف و اضطراب و ماخولیاست، حیوانی با نگاه زخم‌خورده و چشمانی افسرده، ببرِ شاملو سربه‌سر کیفی حاکمانه است. حیوان زیست‌سیاسی و حیوان حاکم. به‌راستی میان حاکم و حیوان چه نسبتی می‌تواند باشد؟ حیوان و حاکم هر دو نسبتی غریب با قانون دارند، یکی در زبرِ قانون ایستاده و دیگری زیر آن. زیر و زبر قانون، حیوان و حاکم. حاکمی که بیرون قانون ایستاده، مکملِ خود را در حیوانی زیست‌سیاسی می‌یابد که نه قانون، بل مکملِ وقیح قانون، با ندای اضطراب‌آلود و گناه‌آلودش هماره خطابش می‌کند. به تصویر کشیدن حاکم در هیئت حیوان سنتی دیرپاست، از لویاتانِ هابز و حاکم ـ حیوان هزارچهرۀ ماکیاولی در شهریار گرفته تا ترسیم حاکم در هیئت شیر و گرگ و روباه و سگ نگهبان و دولت ددخوی اشمیت که برای حفظ دوستانش، دشمنانش را یک به یک می‌درد. به این دسته باید ببرِ شاملو را نیز اضافه کرد. هرچند ارسطو به ما گوشزد کرده که تنها حیوان و خدا می‌توانند غیرسیاسی باشند، گویا پرسش سیاست بی‌بروبرگرد به مسألۀ حیوان پیوند می‌خورد. انسان و سوژۀ سیاسیِ مد نظر شاملو را نه در انسان والایی که در شعرهایش بسیار یافته می‌شود، بل در همان حیوانی باید جست که بند نافش او را راست به حاکم پیوند می‌زند. سیاسی شدن، تحول سیاسی را پشت سر گذاشتن، معنایی ندارد جز بریدن این بند نافِ پیونددهنده. سیاست گسسته‌شدن از کیف حاکم است. ستمدیدگان حیواناتی رهایی‌یافته‌‌اند که مانند خرگوش کلیله و دمنه به یمن زیرکی خویش از خواب تاریخ برمی‌خیزند، از خوابی که تاریخ برای‌شان تدارک دیده است. حیوان سیاسی در جستجوی «منظومۀ بیداری» است.

⚫️
مقاله کامل در سایت #پروژه_پوئتیکا 
#احمد_شاملو
#بوطیقا #پوئتیک #نقد_ادبی #نظریه_ادبی #نقد #شعر_مدرن #نیما_یوشیج #ماکیاولی #هابز 
#محسن_ملکی
@mohsen.maleki.66
.
#مارکی_دوساد

کشیش (ک) : به نام پدر، پسر، و روح‌القدس، آمین. وقت موعود، که بالاخره فلس‌های پندار باید از چشم انسان بیفتند، فرارسیده است؛ آن‌هنگام که بالاخره تقاصیر و گناهانِ یک عمر باید شناخته شوند. به من بگو، پسرم: آیا به پشیمانی از گناهان ننگینت که ناشی از ضعف و سستی انسانند، اعتراف می‌کنی؟
 
مرد محتضر (مم) : بله، دوست من. به‌ راستی اعتراف می‌کنم.
 
ک: پس برایت شادمان خواهم بود. ابراز پشیمانیِ تو برایت کلید بهشت را به ارمغان خواهد آورد؛ البته، پس از آن‌که گناهانت طیِ مناسکِ بسیار مقدسِ توبه تطهیر شد.
 
مم: متأسفانه درکت نمی‌کنم، دوست من. همان‌طور که تو هم مرا درک نمی‌کنی.
 
ک: من کاملاً تو را درک می‌کنم.
 
مم: برعکس؛ تو اصلاً درکم نمی‌کنی. می‌دانی، من باور دارم که توسط طبیعت، نیرویی اعظم، توسط «خدا»، اگر این لفظی است که ترجیح می‌دهی، خلق شده‌ام، با شهوت‌هایی نیرومند و امیالی تند. و باور دارم که تنها دلیل آمدنم روی این زمین، ارضای این امیال و شهوت‌هاست. بنابراین، چیزی که برایش طلب بخشایش می‌کنم گناهانم نیست، بلکه این واقعیت است که کم از استعدادهای «گناه‌آلودی» که به من ارزانی داده شده بهره بردم؛ که اگر به‌راستی مخلص بودم، آن‌ها را تا تمام‌وکمال ارضا می‌کردم، و من چنین نکردم: گمراه‌شده توسط عقاید بی‌معنایتان، گیج و سردرگم از سفسطه‌های پوچتان، گه‌گاه تنها یک سیب می‌چیدم در حالی که می‌توانستم باغی درو کنم. این چیزی است که حسرتش را می‌خورم دوست من، و این تنها حسرت من است.
 ⁣...
⁣
⁣
⁣
⁣
⚫️
«گفت‌وگوی کشیش و مرد محتضر»نوشته مارکی دوساد را در سایت و کانال پروژه پوئتیکا بخوانید

✅

https://t.me/Poetica_project
⁣
⁣
⁣
⁣
🔴⁣
#مارکی_دوساد⁣
#پروژه_پوئتیکا
#سامی_آل_مهدی
@poetica_project
Follow on Instagram
مشارکت‌کنندگان:

امیر احمدی آریان، بهار احمدی‌فرد، فرشته اسدزاده، سالی اکبرزاده، علی‌ اکبری، ماجد تمیمی، امیرحسین خورشیدفر، خلیل درمنکی، ابراهیم دمشناس، منا طالشی،  امیرعلی قاسمی، محسن ملکی، شهریار وقفی‌پور.

 Dream-Theme — truly premium WordPress themes
  • پروژه پوئتیکا
    • رگبارهای بهاری – فروردین ۱۳۹۹
    • اسلوب ویرجینیا وولف
  • کتاب پوئتیکا
  • داستان
  • دیداری/شنیداری
  • درباره | About
  • تحریریه
پوئتیکا
رفتن به بالا