در باب نیچه و لحظه

پی‌یر کلوسوفسکی، سام آل مهدی؛ اگر که همه‌چیز نمود است، و اگر زمان یگانه واقعیتِ [موجود] است، ایده بازگشت ابدی بیانی از میل به فراروی از نمود است: این‌گونه چیزها درجه شدیدی از واقعیت را در بازگشت ابدی‌شان، در میل به بازگشت ابدی‌شان، متقبل می‌شوند. و همچنین اهمیت لحظه، با یا بی‌بازگشت ابدی، مثل قبل نخواهد بود؛ با انحلال سنگینی جدیدِ لحظه [و تبدیل‌شدن] به هیچ‌بودگیِ گشوده‌شده توسط مرگ خدا، این وزن جدید لحظه مسلم و حتمی خواهد بود، یا به این خاطر که جایی است که بازگشت ابدی ادراک می‌شود، یا به این خاطر که جایی است که از ابدیت پرده برداشته می‌شود.

... »

«بازنویسی» زمین سوخته احمد محمود

علی سطوتی قلعه؛ احمد محمود همیشه به رمان بزرگ فکر کرده است، به رمان در مقیاس بزرگ، به اثر ادبی بزرگی که درهایش را چارتاق به‌روی دوره‌ای تاریخی می‌گشاید و هست‌ونیست آن دوره را در خود می‌پذیرد و داد آن را می‌دهد. و درین میان، انصاف که از سهم مردمان نیز فروگذار نمی‌کند؛ رمان‌های محمود، نه به‌لطف رمان بودنشان، و نه حتی از سر اراده‌ای که در آنها برای بزرگ بودن به کار افتاده، که فارغ از اینها، انگار به‌خاطر گشاده‌دستی یا فروتنی و سینه‌فراخیِ خود نویسنده، شخصیت‌های ریز و درشتی را در خود جای داده‌اند و به هر یک از این شخصیت‌ها، شده حتی یک دیالوگ، ولو به‌شکل تلویزیونی نازلی پشت سر هم و به‌ترتیب، در صحنه‌ای فوق‌العاده فرعی با توصیف گاه سردستی و گاه حتی دقیق و جزئی سروشکل طرف، باری، به هرحال می‌بخشند تا چرخ فلک اگر نه در واقعیت، که دست‌‌کم در خیال رمان‌نویس بر مدار عدل بچرخد.

... »

بوطیقا و زمان؛ درباره‌ی سازمان‌دهی بیت در شعر فارسی

امیرحسین نیکزاد؛ جستار حاضر منطقِ زمانیِ تولیدِ «بیت» در سنتِ شعر فارسی را موضوع خود قرار داده‌است. بیانِ بوطیقایی مسئله چنین است: بیت از کدام سمت نوشته می‌شود؟ در دو فصلِ نخست با مراجعه به هستی‌شناسیِ لوکاچِ متأخر و روان‌شناسیِ تکوینیِ ویگوتسکی مقولاتِ لازم برای مواجهه با مسئله تمهید می‌شود. فصل‌های بعدی پس از پرداختن به زمان‌مندی‌های تولیدِ بیت در سنتِ شعر فارسی، به بازتفسیر پاری مسائل در سنت شعرِ قدیمِ فارسی می‌پردازد. هم‌چنین این تفسیر امکان آن را فراهم می‌آورد تا نگاهی دوباره به معنای تاریخی و بوطیقاییِ انقلابِ نیمایی در شعر فارسی بیفکنیم.
اما بازتفسیرِ مسئله‌ی «بیت» به‌منزله‌ی سلولِ زایای روابط بوطیقایی در شعر قدیم فارسی ضرورتِ بازتفسیر مسائلی را بیرون از بوطیقا نیز پیش می‌کشد. پس همان‌قدر که به مضامینی هم‌چون «عروض»، «قافیه»، «بدیع» و مناسباتِ «مدح و صله» پرداخته می‌شود، موضوعاتی چون «تاریخ»، «انقلاب»، «سوژه» و «زبان» نیز پا به صحنه می‌گذارند. عمده‌ی آن‌چه هست اشاره‌وار است؛ با این حال آن بازی‌گرِ اصلی که انگشت تمام بازی‌گران در نهایت اشاره به نقش‌آفرینیِ او دارد مقوله‌ی «کار» است. مقوله‌ای که انسان را تا جای‌گاهِ هستیِ مادیِ اجتماعی بالا می‌کشد: «کارِ» انضمامی انسانی به‌منزله‌ی میانجیِ سوخت‌وسازِ انسان با طبیعت و میانجیِ رابطه‌ی انسان با انسان.

... »

آزاتوث

هاوارد فیلیپس لاوکرفت، ترجمه محمدهادی فروزش نیا؛ وقتی گَردِ زمان بر تنِ جهان نشست و حیرت از اذهان آدمیان رخت بربست؛ وقتی شهرهای خاکستری، برج‌های بلند و شوم و کریه خود را زیر آسمان‌هایی دودآلود برافراشتند، برج‌هایی که در سایه‌سارشان کسی را توان اندیشیدن به خورشید یا مرغزارهای گلگونِ بهاری نبود؛ وقتی دانش، جامه جمال از تن جهان بیرون آورد و شاعران دیگر از اشباح معوجی که تنها با دیدگانی کم سو و کژبین می‌شد بر ایشان نظر انداخت نسرودند؛ وقتی همه این‌ها به کناری افکنده شد و آرزوهای کودکانه برای همیشه بر بادرفت، مردی بود که در جستجوی اماکنی که رؤیاهای جهان بدان‌ها گریخته بودند، به بیرون از زندگانی سفر کرد.

... »

زیباشناسی نقصان و لکنت در داستان‌های صمد طاهری

محمد حیاتی؛ چیزی که به نام «مکتب جنوب» معرفی شد، نه مکتب است، نه به جنوب محدود می‌شود. خبری از شباهت‌های مکتبی در آن دیده نمی‌شود. دو چیز مشترک دارد: اقلیم و ایجاد رخنه در زبان استادان (ماژور، اکثریت). اقلیم که به‌خودی‌خود نمی‌تواند باعث ایجاد یک مکتب شود، منجر به فضاسازی جغرافیایی می‌شود که با تاریخ/سیاست درمی‌آمیزد.

... »

چند تز درباره عصبیت برخی روشنفکران یا لمپن انتلکتوئل چیست؟

در نسبتِ با بهانه بحث: دوستی که با به راه انداختنِ بازیِ جایزه «زرشکِ طلایی»، آن‌هم در صفحه اینستاگرامی‌اش و با رأی دوستان و آشنایانش، فکر می‌کند شاخِ غول شکسته است و به کسانی حمله می‌کند اما یک نوشته انتقادی در موردشان ننوشته است (قصدِ دفاع از آن‌ها را به‌هیچ‌وجه ندارم و مقاله بی‌پاسخ‌مانده چند سالِ پیش هم، «فاشیست‌های ادبی چه رؤیایی در سر می‌پرورند؟»، عمده موضعِ کنونی‌ام را در برابرِ این جریان بیان می‌کند). از آن مهم‌تر، گویا اگر یزدانی خرم و شهسواری نباشند، همه مشکلِ ادبیات حل می‌شود: خب چه اعتبار دادن و ستایشی بیش از این: جمعی که سرنوشتِ ادبیاتِ ایران را تعیین می‌کنند، گیرم در نابود کردنش.

... »

تاریخ حافظه اضافی انسان است

گفتگوی فیصل دراج و عبدالرحمن منیف، ترجمه رحیم فروغی؛ «چیزی که رمان باید آن را بسازد، زندگی گسترده و متنوعی است که هیچ قید و مرزبندی را نپذیرد. به همین دلیل تمایل ندارم نام رمان سیاسی بر رمان‌هایی که نوشته‌ام بگذارم، برای اینکه چنین تقلیل و توصیفی آن‌ها را از روحشان تهی می‌کند و به بازیچه تبدیلشان می‌کند. درست است که در بعضی از رمان‌ها لحن و دل‌مشغولی‌های سیاسی وجود دارد، اما این تنها اتاقی است از خانه‌ای بزرگ، اتاق‌های دیگری هم هست که زندگی را با تمام آنچه از احساسات و عواطف و ناکامی‌ها و رؤیاها در آن است در برمی‌گیرد. درست است که انسان شکست‌خورده تا اندازه زیادی دل‌مشغول رفع اجبار از خود است، و انسان گرسنه دنبال اولین چیزی که می‌گردد نان است، اما ذات این انسان سرشار از تمایلات و رؤیاها است و آرزو می‌کند زندگی بخشنده‌تر باشد.»

... »

خانم گری سالخورده

جستاری از ویرجینیا وولف، ترجمه سپیده امامی؛ در وقفه‌ای که خانم گرِی از رعشه خلاص بود، خود را در سال‌های دورِ جوانی درگذشته دید؛ وقتی ده، بیست یا بیست‌وپنج‌ساله بود. خانم گری همراه یازده برادر و خواهرش می‌دوید، وارد کلبه‌ای قدیمی می‌شد و بیرون می‌آمد. خط به ارتعاش افتاد و او روی صندلی‌اش به جلو پرتاب شد.

... »

چشم مرکب مختاری در چشم‌خانهٔ آدونیس

رحیم فروغی؛ در برهه‌هایی گریز و گزیری از ایستادنِ بافاصله در کنار اهل سیاست نیست. کنار، یعنی این‌که سخن اهل اندیشه با حرف اهل سیاست در لفظ یکسان است و بافاصله، یعنی این‌که این سخن و آن حرف در معنا متفاوت‌اند. اهمیت در همین فاصله است، در پررنگ کردن این فاصله. در به رخ کشیدن این فاصله. همسایگی به معنای همسویی‌های اندک و ناهم‌سویی‌های بسیار است. گاهی به ناگزیر اهل اندیشه و اهل سیاست همسایه می‌شوند، اما فراموش نکنیم که این دو فقط سایه‌های مشترک دارند و هرکدام در ذات خود یگانه و جدا از یکدیگرند. می‌شود و باید درباره و در برابر آنچه این روزها بر خاورمیانه می‌گذرد، گفت و نوشت. ترس از هم‌صدایی، سکوت را تحمیل می‌کند و سکوت نیز در این هیاهو شنیده نمی‌شود، معنا نمی‌شود. وقتی سخن را به آسانی مصادره می‌کنند، سکوت از پیش مصادره شده است

... »

ویروس‌ کرونا خود ما هستیم

مایکل ماردِر، ترجمه سامی آل‌مهدی؛ این مقاله روز سوم مارس ۲۰۲۰ در وبسایت روزنامه نیویورک تایمز منتشر شده است. نویسنده این متن، استاد فلسفه دانشگاه باسک است. آخرین کتابش با نام مقولات سیاسی: اندیشیدن ورای مفاهیم در سال ۲۰۱۹ منتشر شده و دو کتاب در دست انتشار با نام‌های اخلاق مدرن در ۷۷ مباحثه و فلسفه مدرن در ۱۳۳ مباحثه دارد که توسط سایمون کریچلی و پیتر کاتاپانو ویراست شده‌اند.

... »
No more posts to show