سه موش، دو گرگ و کلاغ

رمانی کوتاه است که، بنا به سنت داستان‌های جنایی، عضوی از مجموعه رمان‌های با قهرمان ثابت است: ستوان عرب زاده، ستوان آگاهی تهران، که پیش‌تر هم در رمان دست بد هم ظاهر شده بود. در این رمان، همساز با عنوانش، با چندین سطح روایی متمایز روبه‌روییم: اپیگراف‌ها (پیشانی‌نوشت‌ها) که به تقلید از شهرهای نامرئی اثر ایتالو کالوینو، نوشته شده‌اند و در آغاز هر فصل می‌آیند و جدای از متن اصلی پیش می‌روند و می‌توان آن‌ها را پشت‌هم، سوای متن اصلی، خواند؛ داستان جنایی یک قاتل سریالی مرموز و همین‌طور پیش درآمدی که تمهیدات روایی و فرمال رمان را (گویا) معرفی می‌کند.
رمانی کوتاه است که، بنا به سنت داستان‌های جنایی، عضوی از مجموعه رمان‌های با قهرمان ثابت است: ستوان عرب زاده، ستوان آگاهی تهران، که پیش‌تر هم در رمان دست بد هم ظاهر شده بود. در این رمان، همساز با عنوانش، با چندین سطح روایی متمایز روبه‌روییم: اپیگراف‌ها (پیشانی‌نوشت‌ها) که به تقلید از شهرهای نامرئی اثر ایتالو کالوینو، نوشته شده‌اند و در آغاز هر فصل می‌آیند و جدای از متن اصلی پیش می‌روند و می‌توان آن‌ها را پشت‌هم، سوای متن اصلی، خواند؛ داستان جنایی یک قاتل سریالی مرموز و همین‌طور پیش درآمدی که تمهیدات روایی و فرمال رمان را (گویا) معرفی می‌کند.
و البته حکایتی گوتیک: وحشت کودکانی که اسیر والدین و خانه و مدرسه‌شان هستند. و روانکاوی: سه موش مرد، دو گرگ (گرگ مرد و گرگ پسر)، و ادگار آلن‌پو: و غراب گفت “همین و بس”.

... »
تغزل زوزه شدن، به‌سوی دوره بندی نظریه قصویت براهنی؛ تحشیه ای بر «چاه‌به‌چاه»

تغزل زوزه شدن، به‌سوی دوره‌بندی نظریه قصویت براهنی؛ تحشیه‌ای بر «چاه‌به‌چاه»

خلیل درمنکی (منتقد ادبی) در این مقاله به رمان «چاه‌به‌چاه» می‌پردازد که سه سال پیش از انقلاب اولین بار منتشر شد: وقتی «براهنی» در مؤخره «خطاب به پروانه‌ها» در سال «۷۳» می‌نویسد: «شعر باید ابزارهای جسمانی صوتی را به‌صورت حسی به کار گیرد»، وقتی او شعرش را به‌سوی زمینه‌ای صوتی و موسیقیایی پیش می‌برد، وقتی در به رخ کشیدن فیزیک صدا، زبان را از مدارهای معناشناختی شناخته‌شده خارج می‌کند، وقتی بر طبل تعویق و تعلیق معنا می‌کوبد و وقتی سرانجام در زمین «تغزل» فرود می‌آید و زیبایی‌شناسی غیرسیاسی را در پیش می‌نهد، بسیاری حق‌دارند او را نقد کنند؛ اما باید به یادداشت، باید در پیش چشم‌داشت، براهنی «فیزیک صدا» را خیلی پیش‌تر به صحنه رمان و ادبیات فارسی آورده است و ره‌آورد این «فیزیک صدا»، تولید «جیغ» و «زوزه» در ادبیات مدرن فارسی بوده است. جیغ و زوزه‌ای که سیاسی‌ترین شکل روی‌آوری به سیاست ادبیات بوده است. خواندن «خطاب به پروانه‌ها» بدون خواندن «ایاز» خوانشی ابتر و عبث است. تکرار دهشتناک است. تکرار «مسخره است». می‌توان گفت تکرار ملال‌انگیز است. همواره اتصال‌های دیگر و سرهم‌بندی‌هایی دیگر لازم است. مسئله بدل کردن «تکرار» به «تکرار و تفاوت» است.

... »

تهرانی‌ها؛ پرواز نثر فارسی

باشکوه غلبه بر جاذبه زمین و پریدن به بالاست.
در اکثر مطالبی هم که درباره رمان تهرانی‌ها نوشته‌شده، به‌درستی به این نکته اشاره‌شده است و البته نقش کانونی منطق‌الطیر عطار نیشابوری در کل رمان؛ نمونه‌اش هم اینکه رحمت حق‌وردی، یکی از شخصیت‌های محوری رمان، در طول سال‌های تحصیل و اقامت در آلمان غربی سناریوی فیلم انیمیشنی با موضوع منطق‌الطیر عطار نوشته است. به کمک جانورشناسی آلمانی و بر اساس عکس‌هایی که دوستش، بنیامین رادشم، طی پیاده‌روی‌ها و پرنده‌بینی‌هایش انداخته، سی مرغِ سناریو انتخاب و شخصیت‌سازی شده‌اند. محاسبات دقیق نحوه بال زدن و پرواز پرنده‌های انیمیشن به کمک دانشجوی باهوش شریفی نهایی شده. خلاصه اینکه، عزم رحمت برای ساختن این فیلم جزم است و در این راه پی هر زحمتی را به تنش مالیده و به جنگ سنگ‌اندازی‌های متولیان نهادهای فرهنگی دولتی و نیمه‌دولتی رفته است.

... »