

ژاک دریدا: در یادمان موریس بلانشو؛ شاهد ازلی
ترجمه پگاه احمدی؛ آنچه برای ما باقی میماند، گوش سپردن و اندیشیدن به چیزی است که ادامه مییابد و پایان نمیپذیرد. نام ِ شما را با بانگی تحقق بخشیدن، زیرا من جسارت نمیکنم که بگویم «نام ِ تو». به آنچه موریس بلانشو، خود، بهعنوان استثنایی متقن و امتیازی عظیم به آن اندیشیده و تشریحش کرده است میاندیشم که گفت: «دوستی، «تو» ی برادرانهای اعطا میکند.» آنچه آن را شادمانی ِ یگانه دوستی ِ همیشگی پایدارش با امانوئل لویناس میدانست.
هشت نامه و سه شعر
علی اسدالهی متولد ۱۳۶۶ است و از او تا به حال کتاب شعرهای الف تا ی (انتشارات آهنگ دیگر ۱۳۸۸)، چشم به راه ابریشم (انتشارات نگاه ۱۳۹۰)، پنیسیلین (ناممکن ۱۳۹۲)، بنبست فرشته (منجنیق ۱۳۹۶) و منظومهی لالکی (میدان ۱۳۹۷) منتشر شده است.
او علاوه بر نوشتن شعر، عکاسی هم میکند و کتاب پنجاه و هفت-شصت و هشت (پروبلماتیکا ۱۳۹۶) حاصل چهار سال کار تحقیقی او روی دیوارنوشتههای انقلاب است. اسدالهی عضو کانون نویسندگان ایران است و طی سالهای نویسندگیاش در ساحت ترجمهی شعر (از انگلیسی به فارسی)، نقد شعر و بررسی تاریخ شعر معاصر نیز فعال بوده و با نشریات و مجلات گوناگونی در این رابطه همکاری داشته است.

زیستسیاست و ویروس کرونا: چشماندازی از ایتالیا
وقتیکه مفهوم زیستسیاست اولین بار به گفتمانهای عمومی معرفی شد تا حدودی موردتردید قرار گرفت. به نظر میرسید که این مفهوم بهسختی قابلاثبات باشد؛ اما اوضاع بهسرعت تغییر کرد. شواهد رو به رشد بودند تا اینکه به مبحثی حیرتانگیز تبدیل شد. از فرایندهای زیستفناوری (بیوتکنولوژیکی) تا رفتن بهطرف اصلاح رویدادهایی که پیشازاین طبیعی تلقی میشدند؛ از تروریسم انتحاری تا حتی همین بحران مهاجرت اخیر؛ امور مرگ و زندگی مرکز دستور کارهای سیاسی و کشمکشها قرار گرفتند.
فکت ادبی
یوری تینیانوف رماننویس و تئوریسین ادبی روسی در شهرک یهودینشینی در لتونی متولد شد. در کودکی به پترزبورگ مهاجرت کرد و در جوانی جذب محافل روشنفکری این شهر شد. او یکی از چهرههای شاخص نحله فرمالیسم روسی به شمار میآید. فرمالیسم روسی مانند نقد نو در ایالاتمتحده بر مطالعه ساختار و ابزار هنری بهعوض محتوای اجتماعی و ایدئولوژیک ادبیات تأکید داشت. علاوه بر آن، تینیانوف، رماننویس نیز بود. رمان «مرگ وزیرمختار» در مورد گریبایدوف، دیپلمات و شاعر روس است که در زمان قاجار در ایران کشته شد. این رمان با ترجمه مهدی سحابی به فارسی منتشرشده است.
فرمالیسم روسی بر این باور است که کلمه، سبک، متن و جنبههای صوری آن ماده اصلی علم ادبیات هستند و علم ادبیات باید از فلسفه، جامعهشناسی، مذهب، تاریخ و.. استقلال پیدا کند. بهطور سنتی، نقد ادبی به سرگذشت و زمانه نویسنده بهعنوان دو منبع کتمان ناپذیر برای تحلیل متن چشمداشت. فرمالیستها کوشیدند این دریچه را مسدود کنند یا دستکم استفاده از منبع خارج از متن را به شیوهای نظاممند تبیین کنند. در مقاله «فکت ادبی» تینانوف میکوشد رابطه ادبیات و واقعیت را در بستر قرائت سرگذشت، نامه و گزارش تحلیل کند.
در باب نیچه و لحظه
پییر کلوسوفسکی، سام آل مهدی؛ اگر که همهچیز نمود است، و اگر زمان یگانه واقعیتِ [موجود] است، ایده بازگشت ابدی بیانی از میل به فراروی از نمود است: اینگونه چیزها درجه شدیدی از واقعیت را در بازگشت ابدیشان، در میل به بازگشت ابدیشان، متقبل میشوند. و همچنین اهمیت لحظه، با یا بیبازگشت ابدی، مثل قبل نخواهد بود؛ با انحلال سنگینی جدیدِ لحظه [و تبدیلشدن] به هیچبودگیِ گشودهشده توسط مرگ خدا، این وزن جدید لحظه مسلم و حتمی خواهد بود، یا به این خاطر که جایی است که بازگشت ابدی ادراک میشود، یا به این خاطر که جایی است که از ابدیت پرده برداشته میشود.
«بازنویسی» زمین سوخته احمد محمود
علی سطوتی قلعه؛ احمد محمود همیشه به رمان بزرگ فکر کرده است، به رمان در مقیاس بزرگ، به اثر ادبی بزرگی که درهایش را چارتاق بهروی دورهای تاریخی میگشاید و هستونیست آن دوره را در خود میپذیرد و داد آن را میدهد. و درین میان، انصاف که از سهم مردمان نیز فروگذار نمیکند؛ رمانهای محمود، نه بهلطف رمان بودنشان، و نه حتی از سر ارادهای که در آنها برای بزرگ بودن به کار افتاده، که فارغ از اینها، انگار بهخاطر گشادهدستی یا فروتنی و سینهفراخیِ خود نویسنده، شخصیتهای ریز و درشتی را در خود جای دادهاند و به هر یک از این شخصیتها، شده حتی یک دیالوگ، ولو بهشکل تلویزیونی نازلی پشت سر هم و بهترتیب، در صحنهای فوقالعاده فرعی با توصیف گاه سردستی و گاه حتی دقیق و جزئی سروشکل طرف، باری، به هرحال میبخشند تا چرخ فلک اگر نه در واقعیت، که دستکم در خیال رماننویس بر مدار عدل بچرخد.
بوطیقا و زمان؛ دربارهی سازماندهی بیت در شعر فارسی
امیرحسین نیکزاد؛ جستار حاضر منطقِ زمانیِ تولیدِ «بیت» در سنتِ شعر فارسی را موضوع خود قرار دادهاست. بیانِ بوطیقایی مسئله چنین است: بیت از کدام سمت نوشته میشود؟ در دو فصلِ نخست با مراجعه به هستیشناسیِ لوکاچِ متأخر و روانشناسیِ تکوینیِ ویگوتسکی مقولاتِ لازم برای مواجهه با مسئله تمهید میشود. فصلهای بعدی پس از پرداختن به زمانمندیهای تولیدِ بیت در سنتِ شعر فارسی، به بازتفسیر پاری مسائل در سنت شعرِ قدیمِ فارسی میپردازد. همچنین این تفسیر امکان آن را فراهم میآورد تا نگاهی دوباره به معنای تاریخی و بوطیقاییِ انقلابِ نیمایی در شعر فارسی بیفکنیم.
اما بازتفسیرِ مسئلهی «بیت» بهمنزلهی سلولِ زایای روابط بوطیقایی در شعر قدیم فارسی ضرورتِ بازتفسیر مسائلی را بیرون از بوطیقا نیز پیش میکشد. پس همانقدر که به مضامینی همچون «عروض»، «قافیه»، «بدیع» و مناسباتِ «مدح و صله» پرداخته میشود، موضوعاتی چون «تاریخ»، «انقلاب»، «سوژه» و «زبان» نیز پا به صحنه میگذارند. عمدهی آنچه هست اشارهوار است؛ با این حال آن بازیگرِ اصلی که انگشت تمام بازیگران در نهایت اشاره به نقشآفرینیِ او دارد مقولهی «کار» است. مقولهای که انسان را تا جایگاهِ هستیِ مادیِ اجتماعی بالا میکشد: «کارِ» انضمامی انسانی بهمنزلهی میانجیِ سوختوسازِ انسان با طبیعت و میانجیِ رابطهی انسان با انسان.

آزاتوث
هاوارد فیلیپس لاوکرفت، ترجمه محمدهادی فروزش نیا؛ وقتی گَردِ زمان بر تنِ جهان نشست و حیرت از اذهان آدمیان رخت بربست؛ وقتی شهرهای خاکستری، برجهای بلند و شوم و کریه خود را زیر آسمانهایی دودآلود برافراشتند، برجهایی که در سایهسارشان کسی را توان اندیشیدن به خورشید یا مرغزارهای گلگونِ بهاری نبود؛ وقتی دانش، جامه جمال از تن جهان بیرون آورد و شاعران دیگر از اشباح معوجی که تنها با دیدگانی کم سو و کژبین میشد بر ایشان نظر انداخت نسرودند؛ وقتی همه اینها به کناری افکنده شد و آرزوهای کودکانه برای همیشه بر بادرفت، مردی بود که در جستجوی اماکنی که رؤیاهای جهان بدانها گریخته بودند، به بیرون از زندگانی سفر کرد.
زیباشناسی نقصان و لکنت در داستانهای صمد طاهری
محمد حیاتی؛ چیزی که به نام «مکتب جنوب» معرفی شد، نه مکتب است، نه به جنوب محدود میشود. خبری از شباهتهای مکتبی در آن دیده نمیشود. دو چیز مشترک دارد: اقلیم و ایجاد رخنه در زبان استادان (ماژور، اکثریت). اقلیم که بهخودیخود نمیتواند باعث ایجاد یک مکتب شود، منجر به فضاسازی جغرافیایی میشود که با تاریخ/سیاست درمیآمیزد.