یک تاریخ «حاضر-آماده»؛ جستاری در نسبت قصّه‌نویسی و تاریخ

«درعین‌حال» قصّه بلندی است از محمد قاسم‌زاده که بیرون از ایران، و ازاین‌رو در رهایی از سانسور، انتشار ر یافته است. مهم‌ترین شاخصه این متن شاید آزادی عملی است که نویسنده‌اش داشته و از همان صفحات اوّل پیداست که از آغاز سودای انتشار رسمی در ایران نداشته و متن بیرون از دایره نفس‌گیر خودسانسوری نوشته‌شده است. البتّه ذکر نکته‌ای درباره سانسور و مقاومت علیه آن ضروری است: مبارزه ریشه‌ای با سانسور نیازمند مقاومتی گروهی یا صنفی علیه ممیزی است و نه کاری که از یک یا چند نویسنده برآید. وقتی می‌توان عملکرد نویسنده‌ای را ضد سانسور دانست که عملاً تن به سانسور ندهد و راه‌هایی جایگزین برای عرضه آثارش جست‌وجو کند. اندکی مشکوک به نظر می‌رسد که نویسنده‌هایی برخی آثارشان را برای انتشار رسمی بنویسند و برخی را برای نشر در خارج یا به‌صورت زیرزمینی. این حالت اخیر، دوگانگی در انتخاب «بازار هدف»، داخلی-رسمی و خارجی-غیررسمی، به‌گونه‌ای جور جنسی و فرصت‌طلبی می‌ماند. چیزی که هست این تک اثر قاسم‌زاده در هوایی آزاد تألیف شده، و همین موضوع دلیل اصلی پرداختن به آن در این یادداشت است.

... »
آرایشگاه مراد گولسُی

آرایشگاه

راستش درست نمی‌دانم وقتی انسان خود را تسلیم تخیلات زاده‌ی ذهن خود می‌کند، حقایق را جور دیگری می‌بیند؛ یا این حقیقت است که در این مواقع چهره‌ی پنهانی خود را آشکار می‌کند. تا پیش از این فکر می‌کردم شکوفه‌ی زهرآگین این تخیلات در گوشه‌های نمناک و تاریک ِخانه‌های بزرگ و خالی با همراهی موسیقی باروک جوانه می‌زند و رشد می‌کند. در حالی که در اشتباه بودم. همه‌چیز در دل همین زندگی روزمره است که اتفاق می‌افتد.

... »
مساحی حدوث

مساحی حدوث

قیقاج رفتن، به چپ و راست پیچیدن دائمی، دیوانه‌وار اریب رفتن، منحرف شدن، طفره رفتن لجوجانه، پذیرای تعویقی فرساینده شدن، مثل مار حول موضوع گردیدن و چنبره زدن، همچو ولگردان سینمای صامت مدام پرسه زدن و تلوتلو خوردن بی‌آنکه هدفی مشخص و از پیش تعیین‌شده در کار باشد. نوشتار خورشیدفر هماره مشغول قیقاج رفتن است؛ قصه پنداری قیقاج‌رفتنی است که چونان علف هرز منتشر می‌شود.
کتاب «مساحی حدوث» رساله‌ای است درباره چند رمان ایرانی مثل «تهرانی‌ها»، «آقا رضا وصله کار»، «سوره الغراب» و «رازهای سرزمین من».

... »
کمرویی و وقاحت در گفتار شازدگی امید مهرگان

کمرویی و وقاحت در گفتار شازدگی

برخلاف شعور عام یا درواقع شعور حقنه‌شده به ما، جایگاه گوینده همپای آنچه می‌گوید مهم است. نمونه گویای آن را باید در خود همین موضوع سلطنت‌طلبی جست. اتصال مدام این موضوع به شخص رضا پهلوی مقوم طرح موسمی آن است و خیلی روشن نشان می‌دهد چرا تضادی هست میان محتوای گفتار سلطنت‌طلبی به نمایندگی پهلوی و جایگاه مشروعیت‌بخش به این نمایندگی. از یک‌سو، محتوای عیان گفتار پهلوی یک‌چیز است: دموکراسی سکولار. در پیوند با دموکراسی سکولار، به‌عنوان حکومتی برخاسته از مردم، پهلوی مدام به تکثر صداها و جریان‌ها و اقوام اشاره می‌کند و راه‌حل را پس از «تغییر رژیم» به صندوق رأی و انتخاب «مردم ایران» می‌سپارد. روش «گذار به دموکراسی» هم صوری از نافرمانی مدنی در پیروی از انقلاب‌های رنگی از دهه نود بدین سوست؛ اما از طرف دیگر، موضع پهلوی، یعنی آنچه به او اجازه می‌دهد بتواند حرف بزند و حرفش شنیده شود مدیون پیوندش با پادشاهی پیش از ۵۷ است.

... »