سکوت برانگیزنده؛ بازآفرینی «زنانگی ابدی»
همچون صحنه گرتشنِ فاوستِ گوته، «تونکا»ی روبرت موزیل هم داستان مردی است که ازنظر اجتماعی، اقتصادی، فکری و جنسی بر معشوق خود سلطه دارد. بااینحال، در داستان موزیل، رمز و راز حلنشده بارداری تونکا، به شکلی سمبلیک، تمامی طرق پیشین نظارت مرد بر زن را ناکام میگذارد. پس مرد بینام داستان، حالا در نقش راوی این اثر سعی دارد تا با استفاده از تعبیرهای کلیشهای و آشنایی که مردان سنتاً «زنانگی ابدی/جاویدان/سرمدی» را تعریف میکنند، مجدداً قدرت خود را بر تونکا اعمال کند: او یا باکره معصوم است، یا فاحشه مطرود یا تجسم طبیعت. بهبیاندیگر، ایدئولوژیای که بهطور سمبلیک در پیرنگ داستان شکست میخورد، درکنش روایت کردن بازآفرینی میشود و به مرد اجازه میدهد تا برای داستانی که منجر به مرگ تونکا و فرزندش میشود، جشن پایان بگیرد.