اسکات سیمون از شبکه NPR روز ۲۱ مارس، با امیراحمدی آریان درباره رمان جدیدش گفتو گو کرده است.
چه چیز انسان را به آستانه فروپاشی عصبی میرساند؟ یونس مردی میانسال در ایران است که در سال ۲۰۰۵، هنگام پیوستن به اعتصاب رانندگان اتوبوس دچار فروپاشی عصبی میشود. او عصبانیتش را در قالب اقدامی احمقانه و خشونتآمیز بروز میدهد؛ یونس به زندان اوین تهران فرستاده میشود، جایی که انفرادی، شکنجه و اعترافات اجباری او را به درد و رنجی سوق میدهد که بسیاری با آن روبرو بودهاند.
- «آنگاه نهنگ او را بلعید» اولین تجربه انگلیسی نویسنده ایرانی امیر احمدی آریان، روزنامهنگار و مترجم سابق است. او اکنون از کوویینس نیویورک به ما پیوسته است.
سایمون: ممکنه بپرسم یونس چه قدر بازتاب خانواده و دوستان خودت در این دوره ایران است؟
آریان: خب، نه خانوادهام بهطور مستقیم، اما خیلی از دوستانم در این شرایط بودهاند. بخش زیادی ازآنچه شما در این کتاب میخوانید، درواقع کاملاً مستند است. یکجور تلفیق از اظهاراتی که از افراد زیادی شنیدهام.
- سایمون: از کسانی که میشناسید؟
آریان: بله. خیلیهایشان را از نزدیک میشناسم. بعضیهایشان از دوستان نزدیکم هستند.
- سایمون: و آنها نسبت به صحبت کردن دراینباره بیمیل نبودند؟
آریان: در مورد بازجوییها نه. درواقع خیلیهایشان دوست داشتند در مورد بازجویی و بازجو و اتفاقات مضحک اتاق بازجویی حرف بزنند. برای همین این بخش کار اصلاً سخت نبود.
اما حرف زدن در مورد انفرادی و زمانی که در تنهایی میگذراندند – که گاهی روزهای متوالی بود- برایشان سخت بود. خیلیهایشان در این مورد اصلاً حرف نزدند.
- سایمون: و در مورد رابطهای که یونس ایجاد میکند به ما بگویید- آیا این اصلاً رابطه است؟ منظورم این است که میشود این کلمه را در موردش به کاربرد؟ با بازجو؟
آریان: احتمالاً بله. درواقع بازجو همهچیز را درباره زندگی او میداند. و آنها به طرز مریضی رابطه بسیار نزدیکی باهم برقرار میکنند. اگر بتوان اینطور نخواندش. یعنی اینطور بگویم که بههرحال همه روابط خوب و سازنده نیستند. و اینیکی کاملاً معیوب و مأیوسکننده است. اما بههرحال به نظر من یک رابطه است و رابطه نزدیکی هم هست.
- سایمون: وقتی کتاب را میخواندم احساس کردم روش و ترفند بازجویی به این صورت بود که زندانی باور کند مجرم است.
آریان: بله، دقیقاً پروژه همین است. واقعیت این است که هرکسی در طول زندگیاش حتماً کاری انجام داده که ازنظر مقامات دولتی جرم محسوب شود.
- سایمون: یونس در آغاز کتاب معتقد است که اشخاص میتوانند از سیاست دوری کنند و فارغ از سیاست زندگی کنند.
آریان: بله، اما در ایران ماجرا به این شکل نیست. درواقع در آمریکا هم بعد از ۲۰۱۶ دیگر اینطور نیست. همه حرکات و رفتار و زندگی ما زیر سایه دولت است. تقریباً شبیه ویروس کرونا حضورش همهجا حس میشود، همهجا هست، اما لزوماً قابلمشاهده نیست.
- سایمون: رمان تو را با کتاب ۱۹۸۴ مقایسه میکنند که واقعاً تمجید فوقالعادهای بهحساب میآید. افرادی هستند که امروز به سراسر جهان نگاه میکنند و چیزهایی مییابند که میتواند از ۱۹۸۴ او رول باشد؛ صفحات نمایشگر، ممنوعیت یا حذف برخی از کلمات و مفاهیم یا تحسین مداوم یک رهبر. تو چیزی از ایرانی که توصیف میکنی در سایر نقاط جهان میبینی؛ در آمریکا به فرض؟
آریان: خب درواقع چیزی که من میبینم بیشتر شبیه «دنیای بیپروای جدید» است؛ پخش بیشازحد اطلاعات و تولید سرگرمیهای بیحد و انباشت خبر. بهعنوانمثال، آنچه در توییتر اتفاق میافتد، کاری که ترامپ میکند این است که ما را با فاجعهای پس از دیگری تلنبار میکند و در پایان روز ما حتی به خاطر نمیآوریم اولین توییتی که صبح از او دیده بودیم چه بوده.
در ۱۹۸۴ ما فقط سرکوب مطلق حقیقت را شاهد بودیم اما در «دنیای جدید بیپروا» ما با روش دیگری از سرکوب حقیقت مواجهیم با تولید بیشازحد شایعه و خبر. و همین است که ما را کلافه و بدبین کرده.
- سایمون: ممنونم که دعوت ما را پذیرفتی.
آریان: از دعوتتان ممنونم.
مرور نیویورک تایمز بر رمان «و نهنگ او را بلعید» نوشته امیر احمدی آریان
«جرم امری نسبی است. دولت آن را تعریف میکند و هر وقت که بخواهد بازتعریف میکند.» این جملهها را محمد ولد صلاحی در کتاب «خاطرات گوانتانامو» مینویسد. او در این کتاب درواقع خاطرات ۱۴ سال حبسش در زندان گوانتانامو را روایت میکند.
همین زمزمهها در «آنگاه ماهی او را بلعید» که داستان حبس و شکنجه در زندان بدنام اوین در تهران است؛ تنش میآفریند. اولین رمان انگلیسی امیر احمدی آریان نویسنده ایرانی و روزنامهنگار سابق که اکنون در نیویورک زندگی میکند. در سال ۲۰۰۵ یک راننده اتوبوس تهرانی به نام یونس در اعتصاب اتحادیه شرکت میکند. او به دلیل اتفاقات تهران و بدتر شدن وضعیت طبقه کارگر، فوکو، آل احمد، مارکس، انگلس و دیگر نویسندگان سیاسی را خوانده است. وقتی اعتصاب رانندگان اتوبوس به خشونت کشیده میشود، یونس به سوژه کل عملیات تبدیل میشود و در زندان هم او را طراح کل عملیات معرفی میکنند.
آریان زندگی یونس در زندان را چنان عینی و ملموس به تصویر میکشد که خوانشی قانعکننده و مرعوبکننده ارائه میدهد. او با این روایت ما را به همراهی باتجربههای طعم چای زندان، نوسانات حسی بعد از شکنجه و ساعات قطع برق در شبها، دعوت میکند. رفتار یونس که در تلاش برای آرام کردن خود از مرگ والدینش در سلولش بهمثابه شهر قدم میزند و با یک مگس رابطه دوستانه برقرار میکند تلخ و رقتانگیز است.
آریان مشاهدات صریح و دقیقی در مورد نگرش ایران نسبت به قدرتهای غربی و تاریخ اجتماعی تهران مدرن ارائه میکند. بینش وی در مورد زندگی طبقه مستمند در زمان افزایش نابرابری و تأثیر تحریمها و رسانههای غربی بر طبقه متوسط جامعه ایرانی گیرا و جذاب است. توصیفات او آنجا که زندانبانان در طول مسیر درباره قاچاق دارو برای کودک بیمار بحث میکنند و شرح درخواست پناهندگیشان، مرا تحت تأثیر قرارداد.