قیقاج رفتن، به چپ و راست پیچیدن دائمی، دیوانه‌وار اریب رفتن، منحرف شدن، طفره رفتن لجوجانه، پذیرای تعویقی فرساینده شدن، مثل مار حول موضوع گردیدن و چنبره زدن، همچو ولگردان سینمای صامت مدام پرسه زدن و تلوتلو خوردن بی‌آنکه هدفی مشخص و از پیش تعیین‌شده در کار باشد. نوشتار خورشیدفر هماره مشغول قیقاج رفتن است؛ قصه پنداری قیقاج‌رفتنی است که چونان علف هرز منتشر می‌شود.

کتاب «مساحی حدوث» رساله‌ای است درباره چند رمان ایرانی مثل «تهرانی‌ها»، «آقا رضا وصله کار»، «سوره الغراب» و «رازهای سرزمین من».