چند تز درباره عصبیت برخی روشنفکران یا لمپن انتلکتوئل چیست؟
در نسبتِ با بهانه بحث: دوستی که با به راه انداختنِ بازیِ جایزه «زرشکِ طلایی»، آنهم در صفحه اینستاگرامیاش و با رأی دوستان و آشنایانش، فکر میکند شاخِ غول شکسته است و به کسانی حمله میکند اما یک نوشته انتقادی در موردشان ننوشته است (قصدِ دفاع از آنها را بههیچوجه ندارم و مقاله بیپاسخمانده چند سالِ پیش هم، «فاشیستهای ادبی چه رؤیایی در سر میپرورند؟»، عمده موضعِ کنونیام را در برابرِ این جریان بیان میکند). از آن مهمتر، گویا اگر یزدانی خرم و شهسواری نباشند، همه مشکلِ ادبیات حل میشود: خب چه اعتبار دادن و ستایشی بیش از این: جمعی که سرنوشتِ ادبیاتِ ایران را تعیین میکنند، گیرم در نابود کردنش.