بوف کور: زیرمتنی برای «پیکر فرهاد» و «عقل آبی»
زبرمتنیت یکی از انواع روابط فرامتنی است که ژنت معرفی میکند. زبرمتنیت از دیدگاه او متضمن هرگونه مناسبتی است که زبرمتن با متن پیشین یعنی زیرمتن دارد. اما او شیوهٔ پیوند این دو متن را بهگونهای نمیداند که زبرمتن، تفسیر زیرمتن باشد. از سویی دیگر نظریهپرداز دیگری چون باختین، مکالمه میان متون را راهی برای گریز از یک گفتار یکسویه و غالب میداند. از این منظر روابط بینامتنی بوف کور صادق هدایت، با رمانهای عقل آبی از شهرنوش پارسیپور و پیکر فرهاد از عباس معروفی بهگونهای است که بوف کور زیرمتنی برای این دو رمان بهحساب میآید اما این دو رمان هرکدام تفسیر متفاوتی از متن دارند. هدف این پژوهش بررسی چگونگی روابط بینامتنی این سه اثر و شکلگیری یک مکالمهٔ چندصدایی میان آنهاست. شخصیت اصلی در هر دو رمانی که به نحوی بوف کور زیرمتن آنهاست، یک زن است که در مقابل شخصیت اصلی بوف کور یعنی پیرمرد خنزرپنزری و تکگویی پدرسالارانهٔ او قرارگرفته است. اگرچه این دو رمان در مواضع گفتمانی متفاوت با بوف کور به بازسازی و بازنگری بینامتنی با آن پرداختهاند اما نگاه نویسندهٔ زن یعنی شهرنوش پارسیپور بسیار متفاوت از عباس معروفی است. در عقل آبی، گل نیلوفر کارکرد نمادین دیگری مییابد، قطعهقطعه شدن و پیری و جوانی، معناهای دگرگون گرفته و شرح داده میشوند. سروان جوان جای پیرمرد خنزرپنزری را میگیرد و تلاش میکند تا دنیای ذهنی پیشین را که مبتنی بر عدم شناخت زن است ترک کند و به شناختی نوین دست یابد.