معلق در دوات

مُعَلّق در دوات

شاهین شیرزادی (۱۳۶۸) فارغ‌التحصیل ادبیات فارسی از دانشگاه تهران و دانشجوی دکتری زبان‌شناسی در دانشگاه اصفهان است. از او دو مجموعه‌ی شعر با نام‌های «پلی تکنیک» (۱۳۹۲) و «جبر نباتی» (۱۳۹۶) منتشر شده است.

... »

شخصیت ویرانگر

شخصیت ویرانگر هماره سرخوشانه مشغول کار است. طبیعت است ک شتاب حرکت او را، لااقل غیرمستقیم، تعیین می‌کند، زیرا او باید جلوی طبیعت را بگیرد. در غیر این صورت، طبیعت خود ویرانی را بر عهده خواهد گرفت.

... »

سه موش، دو گرگ و کلاغ

رمانی کوتاه است که، بنا به سنت داستان‌های جنایی، عضوی از مجموعه رمان‌های با قهرمان ثابت است: ستوان عرب زاده، ستوان آگاهی تهران، که پیش‌تر هم در رمان دست بد هم ظاهر شده بود. در این رمان، همساز با عنوانش، با چندین سطح روایی متمایز روبه‌روییم: اپیگراف‌ها (پیشانی‌نوشت‌ها) که به تقلید از شهرهای نامرئی اثر ایتالو کالوینو، نوشته شده‌اند و در آغاز هر فصل می‌آیند و جدای از متن اصلی پیش می‌روند و می‌توان آن‌ها را پشت‌هم، سوای متن اصلی، خواند؛ داستان جنایی یک قاتل سریالی مرموز و همین‌طور پیش درآمدی که تمهیدات روایی و فرمال رمان را (گویا) معرفی می‌کند.
رمانی کوتاه است که، بنا به سنت داستان‌های جنایی، عضوی از مجموعه رمان‌های با قهرمان ثابت است: ستوان عرب زاده، ستوان آگاهی تهران، که پیش‌تر هم در رمان دست بد هم ظاهر شده بود. در این رمان، همساز با عنوانش، با چندین سطح روایی متمایز روبه‌روییم: اپیگراف‌ها (پیشانی‌نوشت‌ها) که به تقلید از شهرهای نامرئی اثر ایتالو کالوینو، نوشته شده‌اند و در آغاز هر فصل می‌آیند و جدای از متن اصلی پیش می‌روند و می‌توان آن‌ها را پشت‌هم، سوای متن اصلی، خواند؛ داستان جنایی یک قاتل سریالی مرموز و همین‌طور پیش درآمدی که تمهیدات روایی و فرمال رمان را (گویا) معرفی می‌کند.
و البته حکایتی گوتیک: وحشت کودکانی که اسیر والدین و خانه و مدرسه‌شان هستند. و روانکاوی: سه موش مرد، دو گرگ (گرگ مرد و گرگ پسر)، و ادگار آلن‌پو: و غراب گفت “همین و بس”.

... »

سترونی خیال یا گریز از نوشتن تاریخ جبران

هادی آقاجانزاده، پژوهشگر مطالعات فرهنگی که در این گفت‌وگو حضور دارد، معتقد است آرای فوکو در دوره‌ای پای به ایران گذاشت که غلبه با مطالعات متن‌محوری بود که عمدتاً به مسئلهٔ بازنمایی توجه نشان می‌دادند. به همین دلیل آن‌ها بر فوکویی تأکید داشتند که فوکوی دیرینه‌شناس بود. نویسندگان «نامیدن تعلیق» در این فضا نفس کشیده‌اند، با چنین خوانش‌هایی از فوکو درافتاده‌اند و به جنگ نظام دانشی رفته‌اند که امکان کنشگری‌های خلاقانه را منتفی کرده است. بااین‌حال، یکی از نقدهایی که به ایشان وارد است اشاره نکردن به خطری است که در کمین پ‍پژوهشگران علاقه‌مند به این پروژه نشسته: یکی گرفتن استعاره‌های فوکو با تفسیرهای او. هم‌ارز دانستن این دو عرصه را بر تاریخ‌نگاری انتقادی تنگ خواهد کرد و آن را به سمت تطبیق مصالح کار (داده‌ها و …) با نظریه‌ها و روش‌های تحقیقاتی از پیش‌تعیین‌شده سوق خواهد داد.

... »

مانیفست مشکلات فرمی و محتوایی در سینمای انقلابی

سینمای انقلابی باید به دنبال زیبایی باشد نه به عنوان هدف، بلکه به عنوان وسیله‌.

این گزاره حاکی از ارتباط متقابلِ دیالکتیکی بین زیبایی و اهداف سینماست که برای تولید اثری مؤثر باید به‌طور صحیح هماهنگ و تنظیم شوند. اگر این رابطه متقابل از میان برود، ما در نهایت به رساله‌ای دست خواهیم یافت که ممکن است در ادعایش کامل باشد، اما نموداری‌ست که در شکل و فرم خود، خام و ناپخته است. فقدان یک شکل خلاقانه منسجم کارآیی آن را کاهش می‌دهد، پویایی ایدئولوژیک محتوا را از بین می‌برد و صرفاً آنچه روی سطح است (امور سطحی و پیش پا افتاده) را برای ما مشخص می‌کند، بدون اینکه چیزی از ذات، بشریت و عشق به ما بدهد: مقولاتی که فقط می‌توانند از وسیله‌ای حساس و پذیرا نشأت گیرند که قادر به پرده برداشتن از حقیقت باشد.

... »
The Prehistory of the Modern Imagination Reflections on ’The Indian Style’ in Persian Poetry Mohsen Maleki

پیش‌تاریخ تخیل مدرن

درسبک هندی با بوطیقای غیاب روبرو می‌شویم: هر نوع حضور متعالی، هر نوع معنای متعالی عرفانی ازدست‌رفته است؛ شعر هندی عرصۀ انتشار دائمی غیاب است، غیابی که انگار مانند حلقه‌های گرداب بی‌محابا می‌گردد و ما را از تصویری به تصویری دیگر، از معمایی به معمایی دیگر، از سطری به سطری دیگر و از دالی به دال دیگر پرتاب می‌کند، بی‌آنکه بتوان رد حضوری عرفانی را در آن جست تا بتوان در آن پناه گرفت، بی‌آنکه بتوان در این انتشار دائمی معنا جای پای سفتی در تمامیت شعر یافت. شاید بتوان گفت این ماشین مکانیکی تولید غیاب بر مدرن بودن سبک هندی صحه می‌گذارد.

... »

سکوت برانگیزنده؛ بازآفرینی «زنانگی ابدی»

همچون صحنه گرتشنِ فاوستِ گوته، «تونکا»ی روبرت موزیل هم داستان مردی است که ازنظر اجتماعی، اقتصادی، فکری و جنسی بر معشوق خود سلطه دارد. بااین‌حال، در داستان موزیل، رمز و راز حل‌نشده بارداری تونکا، به شکلی سمبلیک، تمامی طرق پیشین نظارت مرد بر زن را ناکام می‌گذارد. پس مرد بی‌نام داستان، حالا در نقش راوی این اثر سعی دارد تا با استفاده از تعبیرهای کلیشه‌ای و آشنایی که مردان سنتاً «زنانگی ابدی/جاویدان/سرمدی» را تعریف می‌کنند، مجدداً قدرت خود را بر تونکا اعمال کند: او یا باکره معصوم است، یا فاحشه مطرود یا تجسم طبیعت. به‌بیان‌دیگر، ایدئولوژی‌ای که به‌طور سمبلیک در پی‌رنگ داستان شکست می‌خورد، درکنش روایت کردن بازآفرینی می‌شود و به مرد اجازه می‌دهد تا برای داستانی که منجر به مرگ تونکا و فرزندش می‌شود، جشن پایان بگیرد.

... »

ساعدی الهامبخش بود

یوسف انصاری: گفت‌وگویی که می‌خوانید اواخر دهه هشتاد در منزل آقای بهروز دولت‌آبادی ضبط شده است. این گفت‌وگو با چند گفت‌وگوی دیگر قرار بود در کتاب: گوهرمراد، مطالعه‌ای در آثار و شخصیت غلامحسین ساعدی، منتشر شود که سانسور این اجازه را نداد. بهروز دولت‌آبادی از دوستان نزدیک ساعدی، بهرنگی و دهقانی بود. گفت‌وگوی زیر به بهانه ساعدی است ولی بیش از آن تصویری از نسل نویسندگان دهه چهل تبریز و ایران ارائه می‌دهد که آرمان‌های بزرگی در سر داشتند. بعد از سال‌ها تصمیم گرفتم دستی به سروروی این گفت‌وگو بکشم و منتشرش کنم. در گفت‌وگوهایی که برای کتاب گوهرمراد ضبط می‌کردم کمتر خودم حرف زده‌ام و اجازه داده‌ام گفت‌وگوشونده هر چه در حافظه دارد بیان کند. امیدوارم خواننده امروز با خواندن این مصاحبه تصویر تازه‌تری از جریان نویسندگی و روشنفکری این مملکت به دست بیاورد. مخصوصاً این روزها که دیگر کمتر نویسندگانی از جنس ساعدی و صمد بهرنگی می‌توان یافت و با این‌که فاصله زندگی و مرگ آن‌ها کمتر از نیم قرن با ماست اما آثارشان هنوز هم با ما معاصر است.

... »

انگشت‌ها

انگشت‌ها نوشته یگانه خویی ؛ شعر منثور، روایت جزئی‌نگرانه برداشت‌ها، ایده‌ها و فکرها، تأملات نظری و ….؛ پاره‌های کتاب «انگشت‌ها» را نمی‌توانیم در قالب‌های نوشتاری متداول جا دهیم. پیوستگی این پاره‌های مستقل و متنوع اما در جای دیگری است…

... »