فرِد بِی‌تینگر

 

ترجمه سامی آل‌مهدی

نئولیبرالیسم، در مقایسه با مرحله پیشینی کاپیتالیسم، آن‌چنان میل[۱] را واپس‌ نمی‌زند[۲]، بلکه از میل برای افزایش تولیدگریِ[۳] کارگرانش استفاده می‌کند. هربرت مارکوزه این پدیده را، در اروس و تمدن[۴]، «اصل کارایی»[۵] خواند، که هم‌نهادی کاپیتالیستی برای اصل واقعیت[۶] فروید است. تا آنجا که میل تولیدگر[۷] است، تا آن‌جا که کارگر را به کار بیشتر ترغیب می‌کند، حتی گاهی بدون این‌که دستمزدی دریافت کند، میل «خوب»[۸] است. سودمندی[۹] فضیلتی شخصی است. [۱]هرشخص باید تولیدگر باشد و میل‌اش را به سمت کارش مهار کند تا بیشتر تولید کند. در این معنا، خودِ تصدیق[۱۰] میلِ هرشخص می‌شود تصدیقِ میل دیگری[۱۱]، که می‌توان گفت تصدیق ارزش‌های مورد دفاعِ گفتمان غالبِ حال‌حاضر است. این کاستن میل به صورتِ[۱۲] میل دیگری، همانی است که مارکوزه «واپس‌زنی مازاد»[۱۳]، و همانی است که لکان، در سمینار هفدهم، «ژوئیسانس مازاد»[۱۴] خواند. این مازاد شامل نوعی دست‌کاریِ ژوئیسانس می‌شود، راهی تا آن را به خدمت ماشین نئولیبرال بگمارد.

همان‌وقت که جنسیت[۱۵]، برای مثال، برای بیش از سه دهه به‌عنوان منطقه‌ای شدیداً عصیان‌گر[۱۶] شناخته شد، دموکراتیزه‌شدن صنعت پورن، آن را تبدیل به میزبانی برای بازارهای جدید کرد. با نئولیبرالیسم است که خودِ لیبیدو[۱۷] با انحراف کثیرالشکل‌اش[۱۸] برای سوخت‌رسانی به بازارهای جدید پورن مورد استفاده قرار می‌گیرد. هر فانتزی جنسی «مکانی»[۱۹] می‌شود برای ساخت محصولات جدید. ما امر شده‌ایم که لذت ببریم، امر شده‌ایم که میل‌مان را ابراز کنیم، امر شده‌ایم که به‌شکلی خیالی در جنسیت‌مان غور کنیم. به‌همین دلیل است که امروزه، آن‌گونه که ژاک آلن-میلر در ناخودآگاه و بدن سخن‌گو[۲۰] نشان می‌دهد، پارادایم دیگر از نوعی واپس‌زنی نیست، بلکه از نوع لذت‌بردن است. عصیانی که در پورنوگرافی ستایش می‌شود، عصیانی نیست که آزادی فرد از چنگ دیگری را نشانه رود، بلکه عصیانی است که به انحراف مرتبط و متصل است. و حقیقتی که این نوع عصیان[۲۱] برملا می‌کند این است که، به‌عنوان سمپتوم، آن‌گونه که لکان در پایان تدریسش اعلام کرد، چیزی نیست جز غیاب بنیادین روابط جنسی بین جنسیت‌ها. هرکس در فانتزی‌اش تنها است.

در چنین جهان منحرفی که توسط سوپرایگو[۲۲]یِ پورنوگرافی گردانده می‌شود، بدنی که قرار بود تماماً آزاد شود، و این‌چنین آزاد باشد تا رضایت کسب کند، در واقعیت، به بدنی تخیلی کاسته شده است، به فتیشی تثبیت‌شده در تصاویر[۲۳]، تنظیم‌شده توسط دیگری. به این دلیل است که بزرگ‌ترین دشمن بدن، همین تصاویرند. تصاویر تثبیت‌شده و تخت‌اند، درحالی که بدن واقعی مستمراً تغییر می‌کند و عمقی تأثرپذیر[۲۴] دارد. بااین‌حال، به‌طور معمول از طریق توفق دروغین امر خیالی[۲۵] است که گفتمان‌های معاصر درباره بهروزی[۲۶]، همچنین درباره برساخت هویت، ادعا می‌کنند که بازگشتی حقیقی به بدن امکان‌پذیر است. اریک لورن، در روی‌دیگر زیست‌سیاست[۲۷] می‌نویسد: «چیزی که تناقض گفتمان حاضر درباره “بازگشتی به‌سوی بدن” را پنهان می‌کند این است که تصویری از بدن را احضار می‌کند، تا امرواقعِ[۲۸] ژوئیسانس را ناپدید کند. شکل بدن و کارکرد درونی‌اش، همانند متکثرشدن تصاویرش، که همیشه به‌مثابه تنها بُعدِ واقعی بدن عرضه شده است، بیشترِ مردم را مجذوب می‌کند، و بیش‌ازپیش خودش را به‌عنوان علاجی برای اضطراب معاصر عرضه می‌کند، [اضطرابی مبنی بر این‌که] این تصاویر بر تکنولوژی‌های بدعت‌آمیز استوارند. بدن به‌مثابه ماشین به چند روش با بدن به‌مثابه تصویر تعامل می‌کند. اما بیایید گولش را نخوریم. قدرت گفتمان علمی-تکنولوژیک، همانند محصولاتی که تولید می‌کند، تنها حکم‌رانی بر ژوئیسانس، ازطریق کنترلی دامنه‌دار بر بدن را نشانه می‌رود».[۲۹]

این‌گونه است که، در طرفی بدن شکننده و قطعه‌قطعه ژوئیسانس را داریم. و در طرف دیگر، بدن یکپارچه[۳۰] خیالی را داریم که به تصویر خودپرستانه‌ای که سوژه از خودش دارد مرتبط و وابسته است. این یکپارچگی[۳۱]، با این‌حال یکپارچگی‌ای نیست که تأثیرگرفته و متکی بر ژوئیسانس بدن باشد، بلکه تصویری بیرونی است که کنترل‌کردن بدن و ژوئیسانس‌اش، ازطریق تنظیمی دامنه‌دار[۳۲]، را نشانه می‌رود. به همین دلیل است که، آن‌گونه که جودیت باتلر می‌تواند بیانش کند، یکپارچگی‌ای است که برای کارکرد بدن واقعی «مشکل‌ساز می‌شود.»[۳۳] برای این‌که آن را در فرمولی بگنجانیم: هرچه از تکنولوژی مدرن بیشتر استفاده کنیم تا کنترلی خیالی بر بدن‌مان کسب کنیم، هرچه بیشتر به ابزار این تکنولوژی‌ها، و ازطریق آن‌ها، به ابزار گفتمان غالب تبدیل می‌شویم.

[۱] desire

[۲] repress

[۳] productivity

[۴] Eros and Civilization

[۵] principle of performance

[۶] principle of reality

[۷] productive

[۸] good

[۹]منظور از efficiency یا بهره‌وری استفاده از زمان و متریال کمتر برای تولید بیشتر است. م

[۱۰] affirmation

[۱۱] the Other

[۱۲] form

[۱۳] sur-plus repression

[۱۴] sur-plus jouissance

[۱۵] sexuality

[۱۶] highly transgressive site

[۱۷] libido

[۱۸] polymorphous perversity

[۱۹] niche

[۲۰] The Unconscious and the Speaking Body

[۲۱] transgression

[۲۲] super ego

[۲۳] fetish fixated to images

[۲۴] affective

[۲۵] the imaginary

[۲۶] well-being

[۲۷] L’envers de la Biopolitique

[۲۸] the real

[۲۹] Laurent, Éric. L’envers de la biopolitique: une écriture pour la jouissance. 2016

[۳۰] unified

[۳۱] unity

[۳۲] scopic regulation

[۳۳] Butler, Judith. Bodies That Matter. Routledge, New York, 2015