نوشتاری در پدیدار شناسی و نظریه فمینیست : نقش‌های اجراگر و ساخت جنسیت

جودیت باتلر، ترجمه شکیبا عابدزاده؛ فیلسوفان به ندرت به کنش در معنای تئاتریِ آن می‌اندیشند. آنها از گفتمانِ «کنش‌ها» صحبت به میان می‌آورند که به مضامینِ معناشناختیِ همبسته‌ای‌ با نظریه‌های اجرا و بازی‌گری قائل است. برای مثال، نظریه‌ی «کنش‌های کلامیِ» جان سِرل ، که به تعهدها و وعده‌هایی اشاره دارد که نه تنها یک رابطه‌ی گفتاری بلکه یک پیوندِ اخلاقی میانِ گویندگان ایجاد می‌کنند، یکی از رفتارهای غیربیانی را شرح می‌دهد که زمینه‌ی فلسفه‌ی تحلیلیِ زبان را می‌سازد. علاوه بر این، نظریه‌ی کنش، یکی از حوزه‌های فلسفه‌ی اخلاق، در صددِ فهمِ این است که « انجام دادن» چیست؛ مقدم بر اینکه فرد باید چه چیزی را انجام دهد.

... »

ژاله نساری | بخشی از آرشیو «طوطی» و ویدیوی «سینما خانگی»

بخش اصلی و پول‌ساز سینمای قبل از انقلاب ایران، شامل فیلم‌هایی با محوریت صحنه‌های رقص و آواز زنان بود. با وقوع انقلاب ۵۷ اغلب زنانی که در این فیلم‌ها ایفای نقش کرده بودند از سینما کنار گذاشته شدند و دیگر نتوانستند بر پرده سینما ظاهر شوند.
«آرشیو طوطی» مسیر شهرت تا افول و مرگ یکی از این زنان را با استفاده از هر آنچه درباره این زن در رسانه‌ها منتشرشده، به نمایش می‌گذارد؛ رسانه‌های قدیمی‌تری مثل روزنامه و مجله در سال‌های قبل انقلاب و رسانه‌های جدیدتر مثل یوتیوب، فیس‌بوک، اینستاگرام.
با انتشار خبری درباره بی‌خانمانی طوطی در اوایل دهه‌ی نود، نام او پس از چند دهه در رسانه‌ها دیده می‌شود. این بار، روزگار تلخ او به‌عنوان خبری باقابلیت «جالب بودن» و «پربیننده بودن» در شبکه‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود و افرادی به بازنشر عکس‌ها و مطالب قدیمی مجلات درباره «طوطی» می‌پردازند. بخشی از این آرشیو با استفاده از مطالب به اشتراک گذاشته‌شده در فضای مجازی ساخته شده است.

... »

فلسفه فون: قرائتی از شعر «بعدازظهر یک فون» استفان مالارمه

آلن بدیو | ترجمه محسن ملکی؛ در سال ۱۸۶۵، مالارمه مشغول کار روی قطعه‌ای است که قرار است در تئاتر اجرا شود و نامش تک‌گویی یک فون است. این متن به‌درستی و حقیقتاً برای اجرای تئاتری در نظر گرفته‌شده است، چنان‌که دستورالعمل‌های متعددی که برای صحنه نوشته‌شده و جزئیات حرکات و ژست‌ها را بیان می‌کند دال بر همین موضوع است. طرح‌های مقدماتی آن را در سه بخش ترتیب می‌دهند: بعدازظهرِ یک فون، گفتگوی نیمف‌ها ، بیدار شدن فون. ساخت دراماتیک اساساً به شکلی چشم‌گیر ساده است: در پی یادآوری و احضار آنچه رخ‌داده است، ارائه شخصیت‌ها را داریم؛ و پس از بیداری نیز، توزیع همه عناصر قطعه درون بُعد رؤیا.

... »

سوگ به‌مثابه منشأ دینامیزم داستان

حتی بدون در نظر گرفتن این شبکه نمادهای موازی، سوگ شخصیت در این اثر، سوگی پویا است. سوگی که به داستان جهت می‌دهد و شخصیت را به حرکت از وضعیتی به وضعیت دیگر وا می‌دارد. وضعیت دوّم، اگرچه باز در قلمرو سوگ است، به لحاظ مسیری که شخصیت طی کرده با وضعیت اول کاملاً هم‌ارز نیست.

... »

زبان ساد و مازوخ | شهریار وقفی‌پور

ادبیات هرزه‌شناختی بیش از هر چیز معطوف است به‌مواجهه‌ی زبان با حدود مختص خویش، با آنچه به مفهومی نوعی «نازبان» است (خشونتی که سخن نمی‌گوید، شهوانیتی که ناگفته باقی می‌ماند). مع‌الوصف این رسالت تنها با نوعی شکاف یا دوپارگی درونیِ زبان حاصل‌شدنی است: عملکرد فرمانی و توصیفی باید از خویش به‌سوی عملکردی والاتر فراتر بروند و بدین طریق، عنصر شخصی با بازتاب یا تأمل بر خویش به عنصر غیرشخصی بدل شود.

... »

گروه عرصه: به‌سوی یک استتیکِ گفتن | نوید سلاجقه

هنگام اجرا و نشست بعدازآن به نظر می‌آمد که تماشاگران پرسش‌های بسیاری را از ذهن می‌گذرانند و تنش‌های گوناگونی را متحمل می‌شوند. مثلاً اینکه آیا طراحان این نمایش با استفاده ابزاری از معلولینِ گروه و فضای گالری، نمایشی متوهمانه از حقارت و دلسوزی پدید آورده‌اند یا برعکس توانسته‌اند یک پدیده اجتماعی را که با فضای گالری غریب است، در یک نظامِ استتیکی جدید در مواجه با جمعی از تماشاگران فرهیخته قرار دهند؟

... »

هیولا (درباره مارکی دو ساد)

در آثار ساد، انواع مختلفی از انتظار که اکنون را نابود می‌کنند، توسط فعالیت‌های ذهنی که بر طیف متفاوتی از فحشای «تجربی» حکم می‌رانند، بیان شده‌اند. شادی نه بر لذت، که بر میل به رها شدن ازآنچه میل را به بند می‌کشد مبتنی است؛ از چیزها برای این‌که [در اکنون] حاضرند لذت برده نمی‌شود، بلکه از انتظار برای این چیزها وقتی‌که غایب‌اند [لذت می‌بریم] – به‌عبارت‌دیگر باید از چیزها با نابودسازی حضور کنونی‌شان لذت برد – (قتل‌هایی که حینِ فحشا به وقوع می‌پیوندند) – یا اگر [چیزها در لذت دادن، ما را] ناکام بگذارند – و به نظر برسد که حضورشان را پس‌می‌زنند (از طریق مقاومت در برابر آنچه می‌خواهیم بر آنان روا داریم)، با آن‌ها چنان بدرفتار خواهد شد تا درآن‌واحد [هم] حاضر و [هم] نابود شوند (که برای مثال، در سادیسم اخلاقی با حرمت‌شکنی نسبت به خدا در غیابش بیان شده است)

... »

بار دیگر کاف و نونی از فیکون ابراهیم

در رمان آتش زندان، کنشِ نوشتن همواره با مادیتِ آن گره خورده است. ژست نوشتن اما به کنشِ نوشتن محدود نمی‌ماند. اگرچه کنشِ نوشتن، نوعی ساختاردهی به مصالح داستانی و تلاش برای تبدیل محتویات روزمره زندگی به مؤلفه‌هایی داستانی است، اسماعیل دهقان توجهی خاص به سرچشمه‌های کنشِ نوشتن نیز دارد و درنتیجه این توجه به‌کرات ژستِ نوشتن را در کنار یا در سوی دیگر کنشِ نوشتن قرار می‌دهد و از آن به نفع پیشبردِ جهانِ ذهنی و زبانی خویش بهره می‌برد

... »

دو فرم مستقل؛ رمان و داستان کوتاه (از کتاب «اُ.هنری و نظریه داستان کوتاه» | بوریس آیخن باوم | ترجمه سپیده امامی

رمان و داستان کوتاه نه‌تنها دو فرم متفاوت هستند بلکه از دو ذات متفاوت ایجاد می‌شوند. این دو فرمِ مستقل، در هیچ ادبیاتی، هم‌زمان یا با شدتِ یکسان بسط نیافتند. رمان، فرمی تلفیقی است (صرف‌نظر از اینکه گسترش آن نتیجه ترکیب چند داستان کوتاه باشد یا پیچیدگی آن از مصالحی چون کنش – و – مضامین اخلاقی ایجاد شود.) داستان کوتاه فرمی پایه و مقدماتی (و نه بدوی) است. رمان از تاریخ و سفر نشئت می‌گیرد و قصه از فولکلور و حکایت. تفاوت این دو فرم ذاتی است، تفاوت در اصول است و بلندی و کوتاهی، نمود تمایزی بنیادی است. یک نویسنده و حتی یک (سنت) ادبیات، صرفاً یکی از این فرم‌ها، رمان یا داستان کوتاه را می‌پروراند.

... »
No more posts to show